معرفی وبلاگ
این وبلاگ سعی دارد به معرفی شهیدان روستای ازیران واقع در شهرستان اصفهان بپردازد . امید است شهیدان ما را از الطاف بیکرانه شان محروم نفرمایند .
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 21720
تعداد نوشته ها : 12
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
GraphistThem254

1- پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها را بگیرید و مطالعه و تفکرکنید .  امام خمینی(ره)
2- اسناد و آثار فرهنگی شهدا و ایثار گران باید رکن اصلی ترویج فرهنگ جامعه باشد .
3- ای مردم شریف و مؤمن و ای ایرانیان و ای پیروان دین خدا و ای یکتا پرستان ، ای عزیزان ، ای سران و بزرگان و دولت مردان کشور از شما می خواهیم به خون شهدا احترام بگذارید و راه آنان را ادامه دهید . نگذارید انقلاب و کشور به دست نا اهلان بیفتد و خون شهیدان را هدر دهند .
4- ای دولت مردان اکثریت مردم دولت هایی که مردم از آنان روی گردان شدند به علت کم توجهی ،  رابطه بازی ، و بی عدالتی بود .  
5- اگر از طرف اکثریت مردم حمایت شوید دشمنان اندک داخلی و سلطه جویان خارجی نمی توانند به شما آسیب برسانند .
6- تولید و کسب در آمد را به روستاها ببرید تا هم روستاها آباد شوند و هم از مشکلات شهرها کاسته شود .
7- افرادی را که مروج فرهنگ بیگانه هستند و به فرهنگ اسلام بی اعتنایی می کنند . و جزو مخالفین حکومت اسلامی هستند را از کارها اخراج کنید .
8- نسبت به واگذاری امور به زنان محجبه ( بویژه استفاده کنندگان از چادر به عنوان حجاب برتر ) اهتمام ویژه ورزید .
9- تمام شهدا در مورد حفظ حجاب به خانواده های خود و زنان جامعه توصیه نموده اند . در صورتی که   متأسفانه حجاب در زنان جامعه رو به اضمحلال است . پس نسبت به فرهنگ سازی از دوران تحصیل ابتدایی اقدام نمایید .
10- امروز عدم امنیت جوانان خطری بزرگ است و اکثریت خانواده های مذهبی نگران آینده جوانان خود هستند

دسته ها :
شنبه 24 7 1389 6:56 بعد از ظهر

با نگاهی به تاریخ ائمه معصومین و تفسیری از آیات نورانی قرآن و توجه خاص به واقعه کربلا مشاهده    می شود که در موارد بسیاری زنان وظیفه مؤمنان را تکمیل کرده و به همین علت حضرت زینب (س) پیام رسان شهدا بوده و این وظیفه را به خوبی به انجام رسانیدند .
در مورد شهیدان این روستا نیز که چهار نفرشان متأهل و دو نفرشان دارای فرزند بودند . همسرانشان این رسالت را به عهده داشتند ، این زنان رهرو فاطمه (س) و زینب (س) بار سنگینی بر دوش داشته که رسالت پیام رسانی خودشان ، و تکلیف تربیت فرزندان محروم از پدر را پذیرفته اند . و با نگاهی صادقانه و عمیق به نوع تربیت و عملکرد فرزندان شهدا که جزو متدین ترین ، هوشیار ترین و عالم و عاقل ترین جوانان هستند متوجه می شویم که همسران شهدا توانسته اند این رسالت را به خوبی به پایان برسانند .
اگر چه می دانیم انجام این رسالت را به امر خدا و برای رضای خالق انجام داده اند و اوست که پاداش خواهد داد ، مع الوصف به مصداق حدیث نبوی :

                                              " من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق "

 از زحمات طاقت فرسای شبانه روزی آنان تقدیر و تشکر می شود . امید است با شفاعت شهیدان به قرب الهی قرین و پاداش نیکو نصیبشان گردد .

دسته ها :
شنبه 24 7 1389 6:55 بعد از ظهر

آیا تا کنون به اطراف خویش  با دقت نگریسته اید؟ چه دیده اید؟ در میان چهره ها و حرکات و سکنات افراد پیرامونمان چه می توان یافت؟ رنگ رخساره افراد چه می گوید؟ آیا در کنار مادری محجبه می توان دختری غیر محجبه یافت؟ آیا در کنار پدری مسلمان و مؤمن می توان فرزندی در مسیر غیر اسلام یافت؟ اینچنین است رسم روزگار . آری دامان فاطمی (س) و دستان مهربان پدران حسینی(ع) فرزندانی مصطفوی ، علوی، حسنی ، حسینی ، فاطمی ، ... و مهدوی(عج) پرورش می دهد . فرزندانی که با پیروی از سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)  با شعار هیهات منّا الذّله در لبیک گویی به ندای حسین زمان خویش عاشقانه و صادقانه هر چه را داشته اند بر طبق اخلاص نهادند . و چنان کردند که امروز طلائیه و شلمچه ، دو کوهه... معبد عاشقان آنان شده امروز این مناطق عطر آگین به بوی شهادت است . آری فرزندانی که آن پدران و مادران تربیت کردند نسلی شدند که امروز پرچمداران پدران شهیدان هستند نسلی که از فرزندان خمینی کبیر و جان نثاران خامنه ای عزیز هستند . آن عاشقان بی ادعا و آن شهیدان خدایی و آن عاشقان حسین(ع) همرزمانی چون زینب (س)  داشته اند . همسران شهدا آنانی که با صبر زینبی (س) سالها و سالها درد و رنج را به جان خریدند تا پیام رسان همسران شهیدشان باشند آن زنان مؤمنه و فاضله ای که برای فرزندانشان هم پدر بودند و هم مادر .  پس درود بر آنان باد .
خدایا اینان کیستند و چه توانی دارند؟ خدایا جایگاه آنان کجاست؟ اجر آنان چیست؟ چرا آنان واجب  الاحترام اند؟ و چه می فرمایند امام عظیم الشأن ما و خلف صالحش ولی امر مسلمین مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) ؟
" شما خانواده های شهدا ، معلولین و مجروحین نشان دادید که هرگز اجازه نمی دهید استعمار بر مقدرات این کشور سایه افکند . شما خانواده های شهدا با شهادت افتخار آفرینان این مرز و بوم به جهانیان فهماندید که از عزیزان در راه اسلام خواهید گذشت ، شما چشم و چراغ این ملتید ، خداوند یارتان باد . شما با ایثار فرزندان و جوانان و عزیزان خویش به همه نشان دادید که توطئه های داخل و خارج نخواهد توانست بر این ملت مصمم پیروز شود ."
" امروز خانواده هایی که شهید می دهند این احساس را ندارند که جوانشان از دست آنها رفته است بلکه احساس می کنند شاهد و حاضر و ناظر و در بین آنهاست ، شما با موفقیت خود توانسته اید در دل ملتها ی دیگر امید بوجود آورید ."

 

دسته ها :
شنبه 24 7 1389 6:53 بعد از ظهر


                   " ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون "

گمان مبر آنان که در راه حق شهید شده اند مرده اند . خیر ، آنها زندگانی هستند نزد پروردگارشان و متنعم  به انعامات او . این وعده الهی به کشته شدگان در راه حق و پیامی روشن برای بازماندگان می باشد براستی او کیست که پس از دنیای مادی نزد پروردگارش متنعم می گردد .
حماسه شهید ، جاودانگی شهید ، شفاعت شهید ، قداست شهید ، حق شهید و... همه اینان هزاران واژگانی  هستند که خود  دنیایی وسیع و مفاهیمی عمیق دارند  شناخت مفاهیم آغاز شناخت شهید و آرمان اوست .
1-حماسه شهید:
شـهید حماسه آفرین است و این بزرگترین خاصیت شهید است . در مـلت هایی که روح حماسه می میرد ، مهمترین خاصیت شهید و شهادت دمیدن دوباره روح حماسه و حماسه آفرینی است . اسلام نیازمند حماسه آفرینی می باشد و حماسه آفرینی نیازمند شهید و این ضرورت یک جامعه پویا و اسلامی است .
2- جاودانگی شهید :
جاودانگان در میان ملتها چند گروهند ، اساتید بواسطه علمشان ، مخترین بواسطه اختراعشان و ... شهـدا نیز
 جاودانگان در میان ملتها هستند و آنچه که او را جاودانه می کند خون است اما جاودانه ترین جاودانه ها شهید است چرا که پیامبر اکرم (ص) فرمود : بالا دست هر نیکوکاری نیکوکار دیگری است تا آنگاه که شهید شود . همین که در راه خدا شهید شد بالا دست دیگری ندارد .
3- شفاعت شهید :
در احادیث چنین آمده است که خداوند شفاعت سه طبقه را در روز قیامت می پذیرد . که یکی از آنان شـهید است . این شفاعت ، شفاعت هدایت است . ظهور و تجسم حقایقی است که در دنیا اتفاق افتاده است . این شهدا هستند که گروه گروه مردم را از ظلمات و گمراهی نجات داده و به شاه راه روشن هدایت رسانده اند .
امیرالمومنین علی (ع) می فرماید : خدا شهدا را در قیامت به بابها و جلال و عظمت و نورانیتی وارد می کند که اگر انبیا از مقابل آنان بگذرند و سواره باشند به احترام شهدا پیاده می شوند .
 4- قداست شهید :
در اسلام وقتی می خواهند مقام کسی را بالا ببرند او را با شهید برابر می کنند . مثلاً می گویند اگر طالب علم ، حقیقتاً انگیزه اش تقرب به خدا و خدمت باشد و در طی کسب علم بمیرد شهید از دنیا رفته است این نشان دهنده ارزش و قداست شهید است اما کلمات به خودی خود در قالب لغت به جهت لفظ بودن قداستی ندارد . این معنی آن کلمه است که قداست می بخشد و دراسلام کلمه شهید قداستی خاص دارد که حاله ای از نور آن را فرا گرفته است .
از نظر اسلام هر کس به مقام و درجه شهادت نائل آید ، یعنی واقعاً در راه هدفهای عالی اسلامی  به  انگیزه برقراری ارزشهای واقعی بشری کشته شود به یکی از عالیترین و واقعی ترین درجات و مراتبی که یک انسان ممکن است به آن دست یابد رسیده است . اما  باید دید منشأ قداست شهید چیست ؟ آیا کشته شدن مقدس است ؟ ما می دانیم مرگ و میرهای اشخاص انواع و اقسام دارد :
1- مرگ طبیعی  : شخص  عمر طبیعی خود  را  به  پایان می رساند  و  به طور طبیعی می میرد . این گونه مرگها  قهراً عادی تلقی می شود . نه  افتخار آمیز است و نه ملامت خیز ، و حتی تأسف زیادی  به دنبال  خود نمی آورد و قهراً این گونه مرگها نفله شدن هم تلقی نمی شود .
2- مرگ اخترامی در اثر بیماریها : مثلاً حصبه ، وبا ، و غیره ، یا در  اثر حوادث  یا سوانحی از قبیل زلزله و سیل . این گونه مرگها هر چند ملامت یا افتخاری ندارد ، اما نفله شدن است و قهراً موجب تأسف .
3- مرگهایی که پای یک جنایت در کار است : یعنی مرگهایی که از طرف مقتول هیچ عملی صورت نگرفته و قاتل صرفاً به موجب هوی و هوس خود که وجود طرف را مزاحم منافع خود تشخیص می دهد او را به قتل می رساند . در روزنامه ها می خوانیم که  فلان زن  فرزند  خردسال شوهرش را سر به نیست کرد ،  به خاطر اینکه مورد علاقه شوهرش بوده و می خواسته قلب شوهر منحصراً در تملک خودش باشد یا فلان مرد به دلیل اینکه فلان زن عشق او را نپذیرفته او را کشته است ، یا در تاریخ می خوانیم که فلان حکمران همه فرزندان حکمران دیگر را قتل عام کرد که در آینده رقابت نکنند . در این گونه جریانها از ناحیه قاتل ، جنایت و خباثت  وجود دارد و عملش نفرت انگیز تلقی می شود و در ناحیه مقتول ، مظلومیت ، بی دخالتی ، نفله شدن و هدر رفتن وجود دارد و عکس العملش در انسانهای دیگر تأسف و ترحم است . بدیهی است که این چنین مردن در عین اینکه تآسف انگیز و ترحم خیز است ، تحسین آمیز نیست ، افتخار شمرده نمی شود  زیرا مقتول به هیچ وجه دخالتی نداشته است ، حسادت ، عداوت وحقارت طرف موجب شده که بی سبب کشته شود.
4- مرگهایی که خود آن مرگها جنایت است : از قبیل خود کشی ها این گونه مرگها نفله کردن و هدر دادن خود است ، بدترین انواع مرگهاست . کسانیکه در تصادف اتومبیل کشته می شوند و خود مقصرند ، مرگشان از این قبیل مرگها است و همچنین کسانیکه در راه یک گناه به هر شکل و به هر صورت باشد کشته شوند از این قبیلند .
5- مرگهایی که شهادت است : مرگی شهادت است که انسان با توجه به خطرات احتمالی یا ظنّی یا یقینی فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی به تعبیر قرآن «فی سبیل الله » از آن استقبال کند .
شهادت دو رکن دارد : یکی اینکه در راه خدا و فی سبیل الله باشد ، هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید . دیگر اینکه آگاهانه صورت گرفته و خود عالمانه آن را انتخاب کرده باشد .
معمولاً در مورد شـهادت ، جنایـت هم است ، یعنی عمـلی که از جهـت انتسابش به مقتول شـهادت است و مقدس است ، از جهت انتسابش به قاتل جنایت و پلیدی است . شهادت به حکم اینکه عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه خدا منشأ قداست شهید شده است .
5-حق شهید :
همه دلسوزان و خدمت گذاران اعم از معلمان ، مخترعان ، پزشکان و... بر بشریت حق دارند . اما هستند کسانیکه حقی عظیم بر گردن حق داران جامعه داشته اند . آری این معلمان و... خود مدیون شهید هستند .
چرا که شهید با شهادت خود محیط را برای کسب علم ، اختراع و... فراهم می آورد . او نظیر شمع می سوزد تا دیگران در پرتوی سوختنش آسایش یابند . اگر نبود سوختن شهید در مقابل ظلمتها بشر ره به جایی   نمی برد و این چنین است که شهید در اذهان ملتهای مسلمان مفهومی مقدس است .
6- بدن شهید :
غسل میت یکی از دستورهای اسلام عزیز است ، خداوند می فرماید : هر میتی را غسل داده و در جامه ای سفید و پاکیزه کفن کنند و سپس نماز بخوانند و دفن کنند این دستور اسلام است . اما این دستور استثنایی هم دارد و آن شهید است وقتی اسلام بدن شهید را از شستن و یا خارج کردن لباسهای دوران حیاطش جدا نمی کند بدان معنی است که روح او همچنان پاک و وارسته است . که در بدنش ، خونش و حتی جامه اش اثرگذاشته است . آری بدن و جامه شهید از ناحیه روح و اندیشه و حق پرستی و پاک باختگی کسب شرافت کرده است . او را بدون غسل دفن می کنند .
7-شهید کیست ؟
شهید با خدای متعال وارد معامله می شود اما چه معامله ای ، خرید و فروشی که با هیچ یک از معاملات اقتصادی این جهان همخوانی ندارد خریدار حضرت باری تعالی است فروشنده انسان مجاهد است و کالا جان ، و بها بهشت است . خداوند متعال خریدار جان مؤمن است ، مالک مؤمن و جان او ، کیست؟ جز خدای هستی بخش که مالک انسان و جهان هستی است ؟ خداوند کریم آنچه را متعلق به خودش است خریداری می کند . بهایی که در برابر آنچه متعلق به خودش است ، می پردازد چیست ؟ بهشت است ، بهشت جایی که یک ثانیه از آن با تمام دنیا و متعلقاتش قابل مقایسه و معاوضه نیست و خداوند کریم در این معامله در برابر جانی که تقدیمش می شود بهشت ابدی عطا می کند در برابر مالی که از خودش است و در راه خودش هزینه می شود بهشت ماندگار می گردد . کجای عالم چنین معامله ای سراغ دارید ؟ انسان مجاهد مؤمن به برکت ایمان وکیاست ایمانش این فرصت را مغتنم شمرده و چنین معامله جاودانه ای انجام داده خداوند کریم ، خداوند رحمان و رحیم ، خوبان و خاصان را در این معامله وارد می نماید و بهشت جاودان و خشنودی و رضای خود را نصیب آنها می نماید .
8- دنیای شهید :
شهید به دنیا معنا و مفهوم دیگری می بخشد . شهید به دنیایی که دنی و پست است زینت می دهد شهید دنیا را از ملک به ملکوت تبدیل می کند شهید به دنیا جلا می بخشد . آنهایی که دنیا را عامل خسران و هلاکت خود می بینند ، آنهایی که دنیا را لعن و نفرین می کنند ، آنهایی که همه گره ها و مشکلات را  به حساب دنیا می گذارند ، آنهایی که از آمدن به این دنیا پشیمانند ، آنهایی که در غل و زنجیر اسارت مادیات گرفتارند و... یک نگاه به شهید بیندازند و ببینند چگونه دنیا عامل رستگاری او شد ، چگونه دنیا ثنا گوی شهید شد ، چگونه شهید از گره ها و مشکلات رهیده و به اوج رسید ، چگونه از آمدن به دنیا پشیمان نیست بلکه در اوج لذت است ، چگونه شهدا غل ها و زنجیر ها و اسارت ها را دریدند و پرواز کردند و... شهید دنیا را تفسیر کرد شهید دنیا را مفهوم و معنای راستین و حقیقی بخشید این گوشه ای از حق شهید   بر دنیا است .
9-شهید و آخرت :
شهید در عقبی از پاکی محض بهره مند است . همه گناهان او بخشوده شده و از آن چنان جایگاهی برخوردار است که آرزو می کند برگردد و دوباره چند باره شهید شود و از جایگاه های بالاتر برخوردار شود. درجات و جایگاه شهید در بهشت به گونه ای است که آرزوی دیگران است که ای کاش ما هم جزو مجاهدین فی سبیل الله بودیم و از فیض شهادت بهره مند شده و چنین جایگاهی داشتیم .
10- برزخ شهدا :
 شهدا در برزخ عالمی بس لذت بخش دارند در برزخ نظاره گر دنیایند . بر اهل دنیا و بر دلباختگان و خود فروختگان به دنیا می خندند و بر آن ها که از مرگ می ترسند یا مرگ را نابود شدن می دانند با نظر اعجاب می نگرند ، چرا که آن ها این راه را طی کردند ، این باور را در خود به حد یقین رساندند ، فهمیدند و یا نفسی مطمئن پای در رکاب جهاد قرار دادند و تا مرز شهادت شتافتند و برزخ شاداب و نورانی را درک  کردند ، لذا می گویند ای کاش دیگران همچون ما دل از لذایذ دنیا می کندند و جهاد اصغر و جهاد اکبر را پیشه می کردند و به ما ملحق می شدند .
آری آن ها برای رسیدن قیامت و درک بهشت ابدی لحظه شماری می کنند ، آن ها از همجواری با کمال یافتگان بهره مندند . آن ها لذت یک همنشینی با اولیای الهی را به همه دنیا و متعلقات آن نمی فروشند برزخ آن ها اوج لذت و عین نشاط است .
11- شهید و اقارب :
شهید شفیع روز جزاست ، شهید هدیه از یک پدر دل سـوخته تقدیـم به محضر حضـرت حق است ، شهـید تقدیمی از یک مادر زجر کشیده به عالم ملکوت است ، شهید برادران و خواهران خود را در غم نشـانده اما در پاداش متنعم بودن در جوار حضرت حق سهیم می کند ، شهـید همـسر و فرزنـدان را تنـها می گذارد اماخدای بزرگ را کفیل آنها می کند ، شهید در دنیا زیبنــدگی اقارب و در آخرت دست گیرنـدگی است ، شهید شفیع و الدین و همسر و فرزندان است و شهید بهشت آفرین است .
12-شهدا و آنهایی که ماندند :
آنانی که زنده اند ، آنانی که هنوز از حیات این جهان برخوردارند چه باز ماندگان و اقارب ، چه آشنایان و چه ناآشنایان همه و همه پیامبران شهدایند . شهید عملاً پیام ماندگار به انسانیت می دهد ، شهید با شهادت خود عملاً درس انسانیت و ایثار می آموزد . آنان که هستند حق شهید را با بازگو کردن پیام او و زنده نگه داشتن راه و مرام او ادا می کنند .
آنان که هستند ، دین خود را به شهدا با بر دوش گرفتن علم او و رفتن راه و ادامه دادن رزم و جهد او ادا خواهند کرد . آنان که زنده اند بر ملا کننده توطئه های شیطانی و مکر مکاران و نفاق منافقانند . آنان که زنده اند بر پا دارنده عدل و عدالتند تا روح نظاره کننده شهیدان را شاد کنند . ولی آشنایان با شهدا رزمشان رزم دیگر است .
سوز و گدازشان از نهادی می خیزد که با چشم خود ارزشهای انسانی شهدا را دیده اند . تلاششان در جهت احیای خوبی ها و پاکی ها از درونی نشأت گرفته با همنشینی شهدا مملو از عشق و انگیزه الهی شده است. آرای آشنایان شهدا هرگز فراموش نمی کنند که جوان خردسال بسیجی نیمه شب آرام از سنگر خارج می شد و خلوت گاهی بر می گزید و از عمق وجودش می گریست و می نالید و طالب شهادت در راه حق بود . فراموش نمی کنند که نوجوانان رشد نایافته برای آنکه از فیض جهاد و شهادت محروم نشود خود را در مخفیگاه های وسایل نقلیه پنهان می کرد تا مانعش نشوند و بتواند پای در میادین نبرد بگذارد . فراموش نمی کنند که در جمع بسیجیان سنگر نشین آنچه حاکم بود ، ایثار و از خود گذشتگی بود . فراموش نمی کنند که پشت پا زدن به همه مظاهر دنیا و رو آوردن به همه ذخایر آخرت شیوه جوانان و نوجوانان بسیجی و عاشقان شهادت بود .
آشنایان با شهدا همه این کمالات و ارزشها را از نزدیک دیده اند لذا امروز نمی توانند آرام گرفته و شاهد ضد ارزشها باشند . نمی توانند آرام گیرند و بر خیانت خائنین به دست آورد شهدا را نظاره کنند . نمی توانند مسئولیت و پست را دست انسان لاابالی و بی دین ببینند . کسانیکه از نزدیک از زبان همه شهدا شنیده اند رهبر را تنها نگذارید . آری آشنایان شهدا یکپارچه حرارت و سوز و گدازند خود را به آب و آتش می زنند تا راه و مرام شهدا بی رهرو نماند . آشنایان شهدا امروز دور هم جمع می شوند و یادواره شهید می گیرند تا پیام رسان شهدا باشند . آشنایان شهدا عاشقانه می شتابند و عکس شهید ، خاطره شهید ، وصیت شهید و هر آنچه از شهدا مانده است را گرد می آورند تا همیشه تاریخ بماند و بدرخشند و دل های مستعد را نورانی کند .

دسته ها :
شنبه 24 7 1389 6:52 بعد از ظهر


انقلاب شکوهمند اسلامی که پیروز شد ، شکوفه های باغ آرزو به ثمر نشست . آنان آستین همت بالا زدند و همراه باغبان انقلاب ، به پاسداری از میوه های شیرین آن قیام کردند و پاسداری از ارزش های انقلاب را وجه ی همت خود قرار دادند . هرچه داشتند ، در طبق اخلاص نهادند و بی ادعا و بدون شائبه ، پای در حریم مقدس پاسداری گذاشتند .
بدون شک دوران دفاع مقدس ، طلایی ترین دوران انقلاب اسلامی ماست که همچون چلچراغ پرفروز ، فرا راه تاریخ آینده ، پرتو افشانی می کند . به فرموده امام عاشقان ، جنگ برای ما رحمت بود و عزت و شرف ما چنان مرواریدی در صدف آن درخشنده و شفاف ، محفوظ ماند . در این شکوه و عظمت تاریخی و مذهبی ، نسلی قد برافراشت و اوج گرفت که به حق شایستگی طلایه داری و پیشگامی را دارا بود .
بشریت در طول حیات خود ، روزهای کمتری را در صلح و آرامش به سر برده است . بنا به اظهارات یک جامعه شناس جنگ انسانها در طول حیات خود ، کمتر از یک سال در صلح و امنیت به سر برده اند ؛ یعنی همواره به بهانه های مختلف در جنگ های قومی و قبیله ای یا ملی و منطقه ای یا جهانی درگیر بوده اند که علل و عوامل بیشتر جنگها به نوعی ریشه در نفسانیت و بُعد حیوانی انسانی بوده و هست .
جنگ ، جنگ است ؛ اماجنگ هشت ساله ما از نوعی دیگر بود . جنگی که به انقلاب نو ظهور و ملت انقلابی ما تحمیل شد نعمتی برای ما بود و نقمتی و طوق لعنتی برگردن گردن کشان در برابر انقلاب اسلامی .
دشمن تا بن دندان مسلح که در جنگ ، سودای سر نگونی انقلاب را در سر داشت ، به درخواست خداوند حکیم ، سبب خیر کثیر معنوی برای امت ما شد . آنچه در این جنگ ، سرنوشت ساز بود و تعیین کننده ، نه ماشین جنگی بود و نه عده و عُدّه ؛ بلکه تنها شمشیر بُرّان ، عشق و ایمان جوانان سلحشوری بود که عقل و عشق را در هم آمیختند و تابلویی حماسی و شاهکاری ابدی خلق کردند .
شهدای سر افراز ما همه اهل ولایت بودند ، کرامت را در مکتب امامت تمرین کرده بودند عشق را با صریح ترین لهجه ادا می کردند . اینان هرگز صداقت را با سماجت و تکلم را با تکلف نمی آلودند . در مدار ایمان ، ثابت قدم بودند و هرگز پا را از دایره ولایت فراتر نمی گذاشتند .
هرگاه به جشن میلاد شکوفه ها دعوت می شدند ، از یاد باغ شهادت غافل نبودند . همیشه دلتنگ آن بودند که مبادا دوستان سفر کرده شان فراموش شان شود . اما هر گاه دلتنگی سراغشان می آمد ، سری به نخلستانهای تنهایی می زدند و در چاه غربت خود ناله می کردند . هر روز صبح زود با آبپاش شوق ، باغچه ی یاس امید را آب می دادند .
ائمه اطهار(ع) از آشنا ترین یادمان ذهن و زبانشان بود . هر نیمه شب ، دعای توسل را پشت خانه زهرا (س) به نجوا می نشستند ، جان آگاهشان از کوثر امامت ، شهد ولایت می نوشید .
آن قدر در کوچه های مدینه پرسه زده بودند که منشور صفا از صافی ضمیرشان نور افشانی می کرد . به قدری در خانه اجابت بیتوته کرده بودند ، که پیراهن تنهایشان بوی نجابت گرفته بود و پیراهن جانشان بوی شهادت می داد . برای یادمان آنان ، باید وضوی قربت گرفت . اینان امام شناس بودند و ارزش مبارزه را  می دانستند . از این روی بود که در این دنیای شرک آلود ، به حبل المتین ولایت چنگ می زدند . گوهر ولایت را از معدن امامت استخراج می کردند و رایگان دراختیار همه می گذاشتند .
زندگی آنان ازجنس دیگر بود . همواره در فکر پرواز بودند هر شب به ابدیت یقین سفر می کردند و با کوله باری از نور باز می گشتند . از طور تکلم بالا می رفتند و با کروبیان هم پیمانه می شدند با ابراهیم (ع) در گلستان آتش سرود یا نارکونی برداً و سلاماً  سر می دادند . با محمد (ص) در حرا به حراست  از باروهای  باور ، شبها را  تاصبح می رساندند . میان در و دیوار غربت ، با درد  فاطمه (س) درد کشیدند . دیرآشنای تنهایی علی (ع) بودند . با حسن (ع) جام زهر نوشیدند .
در ظهر عاشورای کربلا تن شان سپر تیرهای بلا شد . پشت خاک ریز ولایت ، شبها را در انتظار مهدی (عج)سر می زدند . همیشه چشم شان به لبهای خمینی (ره) دوخته بود تا از آن ، راز جاودانگی بشنوند .
اگر آدمی در احوالات شخصی و ویژگی های اخلاقی این سرداران تعمق کند ، واقعاً در می یابد که همه آنان  با تمام خصوصیات ،گویا یک هویت داشتند . در اخلاق اسلامی نیز این سخن مطرح است که اگر انسان بر اساس موازین شرع و بر اساس فطرت دینی تربیت یابد ، به یک وجدان مشترک دست می یابند و در عالم تجرید ، ارواح به هم نزدیک می شوند و نشانه های آشکار این اوج گرفتن ، همان می شود که در ظاهر نیز خلقیات و صفات به هم نزدیک می شوند .
از آنجا که این شهدا از چشمه زلال اخلاق و معرفت دینی سیراب شده بودند ، در ویژگی های اخلاقی و فردی ، چنان به هم نزدیک بودند که گویی یک روح بر اجسام آنان حاکم بوده است .
آنان مصداق بارز وحدت در عین کثرت  بودند . در مرتبه اخلاص و تقوا یکسان بودند . تقید و تعبدشان نسبت به فرایز دینی ، در اوج خود بود . صفا و صمیمیت را میان هم یکسان تقسیم می کردند در ساده زیستی ، مثال زدنی بودند و شجاعت و شهامت شان زبان زد بود . در پیروی بی چون و چرا از رهبری و فرماندهی ، از هم سبقت می گرفتند  در قاموس اینان ، ترس واژه ای بی مفهوم بود .
اینک ماییم و این تندیس های ایمان و تقوا . مهمترین پیام این شهدا برای جامعه غفلت زده امروز ما ، رسیدن به یک هویت مستقل دینی است که سعادت دنیا و آخرت ما هم در گرو یافتن هویت دینی ، در این دارالکفر دین ستیز است . باید ایمان بیاوریم که ارواح پاک این شهدا حاضر و ناظر براعمال ماست.

 

دسته ها :
شنبه 24 7 1389 6:51 بعد از ظهر

شهادت فنا شدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیک شدن به هستی مطلق است . شهادت ، مرگی از راه کشته شدن است . شهید آگاهانه و بخاطر هدف مقدس و فی سبیل الله مرگ خویش را بر می گزیند .
از عبارت فوق چنین نتیجه می گیریم ، که هر مرگی نمی تواند شهادت باشد . اولاً باید این مرگ با کشته شدن باشد و ثانیاً این کشته شدن هم دو شرط اساسی دارد ، تا شهادت برآن اطلاق گردد :
1- آگاهانه باشد     2- فی سبیل الله باشد
آگاهانه بودن به این معنا است که انسان خود با بصیرت ، انتخابگر این نوع مرگ باشد ، شرط آگاهانه بودن  آنست که شهید ، حق و باطل زمان خویش را بشناسد و در زیر لوای حق در رکاب امام زمان خود ، علیه باطل بجنگد .
دراسلام برلسان قرآن و اهل بیت معصومین(ع)، شهادت گزینش مرگ سرخ متکی بر شناخت و آگاهی برمبنای آزادی و اختیار در مبارزه علیه موانع تکاملی و انحرافات فکری است که مجاهد با منطق و شعور و بیداری انتخاب می کند و روحیات یک ملت و تاریخ را تضمین می نماید . شهادت ، مکتب  سازنده ایی است که شگرفترین اثرات و خلل ناپذیرترین واکنش های نسلهای بهم پیچیده تاریخ را داراست ، حقیقتاً شهادت خون دوباره ای است که به کالبد نیمه جان جامعه وارد می گردد .
خون این عنصر خلیفه ی الهی در نظام اجتماعی به عنوان گویا ترین و مؤثرترین عالم تبلیغ صدق و صفا حق و حقیقت و آگاهی و سازندگی خواهد بود . از این روست که امام علی (ع) بعد از شهادت محمد بن ابی بکر به عبدالله بن عباس می نویسد : سوگند ، اگر علاقه ی من به هنگام پیکار با دشمن در شهادت نبود و خود را برای مرگ در راه خدا آماده نساخته بودم ، دوست می داشتم حتی یک روز با این مردمی که محمد بن ابی بکر را تنها گذاشته روبه رو نشوم .
این چه عشقی است که امام اول شیعیان حضرت علی(ع) این گونه از آن تعبیر می کند و در احادیث شریف از رسول اکرم بیان شده است :
بالاترازهر نیکی ، نیکی دیگری است تا آنکه انسان در راه خدا کشته شود بالاتر از آن نیکی وجود ندارد .
شریفترین مرگ ها ، شهادت در راه خدا است باید توجه داشت که مسئله شهید و شهادت را نمی توان با حواس ظاهری ، اعم از دیده ها و شنیده ها یا آزمون و خطا بررسی جامعه آماری بیان داشت و آن را مورد تحلیل قرار داد . نمونه عینی این واقعیت همین اقرار عدم شناختی است که از اطرافیان شهید به آن اعتراف دارند ، اکثر وابستگان و خانواده های معظم شهدا و دوستان و همرزمان شهیدان که مدتی در طول حیات دنیایی یک شهید شب و روز همراه او بودند به این مطلب اذعان داشته و دارند که : فلانی را  نشناخته ام که چه کسی بود .
چرا که یک شهید در خلوت عاشقانه با یگانه معشوق خودش لحظاتی را سپری کرده است که هیچ کس به آن نرسیده و پای هیچ فهمی در آن راه نیافته است ، مجد و عظمت بالای شهادت همواره تجلی بخش حیات امتها بوده است . تاریخ شهادت ، تاریخ عقیده جهاد تمسک به اصول مبانی اعتقادی است ، اگر خون شهیدان نبود که شجره طیبه ی رسالت را سیراب نماید نه از اسلام خبری بود و نه از مکتب توحید بخش الهی اثری .
اگر شهادت در کربلا و نهضت خونی عاشورا نمی بود این اخلاص و دوستی میلیونها انسان که از صمیم قلب نسبت به اهل بیت پیغمبر(ص) پیدا کرده اند ، بوجود نمی آمد ، شهیدان جان ها فدا کردند و جان بر کف نهادند اما دینشان را از دست ندادند و تنها هدف آنها اطاعت از ندای حق و احیای دین الهی بوده است.
انسان تا زمانی که در حصار مادی خود و زمانش فرو رفته باشد نمی تواند دم از منطق شهید بزند چرا که او در حریم این معنا راهی نیست مگر به عشق . بنا برگفته استاد شهید مطهری : منطق شهید را با منطق افراد معمولی نمی شود سنجید ، شهید را نمی شود در منطق افراد معمولی گنجاند ، منطق او بالاتر است ، منطقی آمیخته با منطق

دسته ها :
شنبه 24 7 1389 6:47 بعد از ظهر


روستای ازیران (بکسره همزه) از روستاهای بخش براآن جنوبی در سی کیلومتری مشرق اصفهان واقع است. مساحت این روستا  حدود 400 هکتار می باشد ، 70% از اهالی کشاورز می باشند و 25% مردم شغل آزاد دارند و 5% مابقی کارمند هستند . تنها 20% ازخانه های روستا دارای بافت قدیمی است و اکثر خانه های جدید با تیرآهن و یا به صورت مقاوم سازی بنا شده اند . تمامی خیابانهای روستا آسفالت شده و حتی   کوچه هایی که به تازگی ایجاد شده است نیز با تأمین اولین بودجه آسفالت می شود . تمام خیابانها و    کوچه های روستا دارای لامپ روشنایی می باشد و خیابانها به یاد شهدای روستا نام گذاری شده است . کشاورزان روستا به سه صورت مزارع خود را آبیاری می کنند :
1- بوسیله چاه آبی که در مجاور زمینهای خود به صورت نیمه عمیق حفر کرده اند که اکثریت این چاه های آب (120حلقه چاه)  برقی می باشد . ولی متأسفانه کشاورزان بخاطر خشکسالی سالهای اخیر و پایین رفتن سطح آب هزینه های زیادی را جهت عمیق کردن و تونل کنی چاه های آب متحمل شده اندکه نتیجه ای هم به آن صورت نداشته است .
2- رودخانه زاینده رود نیز در زمانهای آب سالی حق آب مشخصی را در جهت آبیاری کردن مزارع روستا تأمین می کرد که در حال حاضر تا برطرف شدن خشکسالی حق آب منطقه قطع است .
 3- حدود 10% ازمزارع روستا بتازگی بوسیله آبیاری تحت فشار آبیاری می گردد.
عمده محصولات کشاورزان گندم و جو و یونجه می باشد و در کشت دوم در صورتی که چاه ها آب داشته باشد ذرت علوفه ای ، صیفی جات ، ارزن و مقدار کمی هم برنج می کارند . بخاطر آب و هوای اقلیمی روستا بهترین درختانی که به بار می آیند : انار ، انگور ، انجیر ، خرمالو ، زیتون و... می باشد .
در این روستا یک رشته زهکش به طول 700 متر حفر کرده اند که زه مازاد آب زمین در سالهای آبسالی به درون زهکش منتقل می شود .
در کنار کار کشاورزی عده ای از مردم هم به کار دامداری مشغولند ، که بالغ  بر پنج باب گاوداری به ظرفیت کل 300 رأس گاو و500 رأس گوسفند و 200 قطعه طیور می باشد .

امکانات فرهنگی روستا:

امامزاده واجب التعظیم علی بن موسی کاظم 7 ، مسجد تاریخی روستا (مساحت 5000 متر) ، مسجد الشهدا (مساحت 1500متر) ، مسجد حضرت ابوالفضل 7 (مسجد قدیمی به مساحت 1000 متر) ، حسینیه تازه تأسیس (مساحت 600 متر) ، حسینیه (مساحت100متر ) ،کتابخانه شهید بهشتی ( به ظرفیت 3000 جلدکتاب) هیئت حضرت ابوالفضل 7 ، کانون فرهنگی محبان شهدا و سالن مراسم ترحیم ( در حال ساخت) .

امکانات آموزشی :

دبیرستان و پیش دانشگاهی دخترانه فاطمیه ازیران (20کلاس درس در دو طبقه به مساحت 4000 متر ) ، مدرسه راهنمایی فاطمیه ازیران (مساحت 2000متر) ، مدرسه پسرانه راهنمایی شهدای ازیران (مساحت 4000متر) مدرسه ابتدایی و دخترانه حامی (20کلاس درس در دو طبقه به مساحت 2000متر ) ، آموزشگاه زبان انگلیسی و مهد کودک .

امکانات اداری خدماتی :

دفتر شورا ، خانه بهداشت (مساحت 2000 متر) ، شرکت تعاونی ، قبرستان روستا (مساحت 2000متر دارای امکانات غسالخانه ، آب سرد کن و دستشویی ) ، حمام (بد لیل اینکه در تمامی منازل روستا حمام ساخت شده حدود 20 سال است که تعطیل می باشد) و حدود 15 باب مغازه تجاری .

امکانات ورزشی ، تفریحی :

زمین خاکی فوتبال (مساحت 10000متر) ، رختکن ورزشی ، زمین والیبال ، سالن سر پوشیده در دست احداث (مساحت 3000متر) ، سالن ورزش رزمی تکواندو و پارک کودک .
این روستا از امکانات اولیه شامل برق ، آب آشامیدنی شهری ، گاز و تلفن برخوردار می باشد .

آمار اهالی روستا :

جمعیت کل : 1200 نفر
تعداد زن : 575  نفر
تعداد مرد : 625  نفر
تعداد خانوار : 285 خانوار
تعداد افراد باسواد روستا : در این روستا تمامی افراد زیر 40 سال از نعمت سواد خواندن و نوشتن برخوردار هستند .
تعداد افراد با تحصیلات دانشگاهی : 83 نفر

دسته ها :
شنبه 24 7 1389 6:45 بعد از ظهر


واژه  ازیــران  (Eziran) در  تقطیع   به  صورت  " اِ+ زی+ ر+ ان " در می آید . در فهرست های آماری گاه و بی گاه دیده شده که آن را با " الف " ممدوه اول اَزیران آورده اند و اگر صحت و دقت تسمیه با " الف " ممدوده اول صحیح باشد شباهت جزءِ اول آن با واژه آز ، مسلم می شود و به هر صورت این هر سه مشتق از واژه های " زی " به معنای زیستن می باشد . در عرف اهالی محل همواره آن را با همزه ی مکسور اول  ِزیران به زبان می آورند .
این روستا در بلوک براآن واقع است و در ایام اخیر بسیار آباد شده و در بخش دیه های دهستان براآن جنوبی صاحب نام است . جمعیت آن را در آمارگیری سال 1345 ، 172 نفر و در سال  1375 بالغ بر842 نفر شده است. همین جا بگوییم که در دور وکنار این دیه ، دیه هایی با اسامی کهن مانند : ازوار ، ازوارچه ، اندلان ، روران ، ایچی و غیره وجود دارد و همه نشان قدمت ناحیت براآن است .
این ناحیت و بلوک از این پیش سخت آباد بوده است . بر اثر بیماری رایج مالاریا و تنزل سطح زندگانی قرن اخیر و حوادث و وقایع شوم ، عمران و آبادی آن متوقف گردید و دهات آن کوچک شد و حتی لم یزرع افتاد؛ تا اخیراً باز رو به ترقی نهاده است . به هر حال این دیه صاحب جمیع ویژگیهایی است که روستاهای براآن دارند . به مناسبت نزدیکی به شهر ، دارد صور ت شهر ی شدن به خود می گیرد . اتکای به نفس و محصولات محلی کم می شود و مختصر صنعت روستا نابود می گردد و خلاصه دیه به شهر محتاج می شود دیوارهای آجری و درهای آهنی ، نمودار بارزی از این حالت است . بنابراین چیزی باقی  نمی ماند ، جز کلمه باشکوه نام آن که گفتیم در تقطیع " اِزی+ ر+ ان " است و جزء اول از ریشه ی زیستن و حرف " ر " وقایه و " آن " پسوند نسبت وکثرت است.
ازیران از زبان مرحوم انصاری :قریه ازیران (بکسره همزه) از قراء بخش براآن در سی کیلومتری مشرق اصفهان واقع است . مرحوم انصاری در تاریخ اصفهان (ص177) و در تاریخ اصفهان و ری (ص141، قسمت بالای صفحه) آن جا را ازدیران می‌نویسد . در این قریه مسجد نیمه ‌خرابی بدون تاریخ سبک مغولی موجود است که شرح آن و کتیبه‌هایش در کتاب : گنجینه آثار تاریخی اصفهان  (ص288) به تفصیل نوشته شده ، طالبین مراجعه فرمایند . در جنب مسجد مزبور بقعه‌ای است و در آن چند قبر وجود دارد . یکی از آنها : شیخ شهاب‌الدین  نام دارد و تا%

دسته ها :
جمعه 1 1 1382 1:1 صبح
X